حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

درمانی هنوز

 

دل ز تن بردی و در جانی هنوز ؛؛ دردها دادی و درمانی هنوز

آشکارا سینه را بشکافتی ؛؛ همچنان در سینه پنهانی هنوز

ملک دل کردی خراب از تیغ ناز ؛؛ اندر آن ویرانه سلطانی هنوز

هر دو عالم قیمت خود گفته اند ؛؛ نرخ بالا کن که ارزانی هنوز

پیری و شاهدپرستی ناخوش است ؛؛ خسروا تا کی پریشانی هنوز

پایان انتظار



چشمم گریخت جاده به پایان نمی رسد

دستم به دستهای تو آسان نمی رسد

اینجا کجاست، تیره ترین نقطه زمین

اینجا که هیچ تشنه به باران نمی رسد

احساس می کنم که تب اوج در من است

این انتظار تلخ به پایان نمی رسد

پر می زنم به سمت صمیمی ترین غروب

دستم چرا به دست تو آسان نمی رسد