چشمم
گریخت جاده به پایان نمی رسد
دستم به دستهای تو آسان نمی رسد
اینجا
کجاست، تیره ترین نقطه زمین
اینجا که هیچ تشنه به باران نمی
رسد
احساس می کنم که تب اوج در من است
این انتظار تلخ به پایان نمی
رسد
پر می زنم به سمت صمیمی ترین غروب
دستم چرا به دست تو آسان نمی
رسد