-
تو میایی همین روزا...
دوشنبه 4 خردادماه سال 1394 16:59
تو یه روز سر میزنی به ما غریبا مگه نه؟ میشه آفتابی هوا، رد میشن ابرا مگه نه؟ غریبا منتظرن تا تو بیای از راه دور تو میای همین روزا، امروز و فردا مگه نه؟ جمعه ها دلم برات بدجوری پرپر میزنه چشم در راه توئه این دل تنها مگه نه؟ تو خودت گفتی میای یه روز با اون اسب سفید شبو فردا میکنی، فردا رو زیبا مگه نه؟ داره بارون میباره،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 19:56
رستگار می شود؛ هر که عمری دل به دوست ، و سر در راه دوست می دهد ... آری؛ به خدای کعبه قسم، که رستگار می شود ...
-
مترسک
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 10:55
مترسک : پیامی برایت دارم : وقتی که نمیشود رفت...همین یک پا هم اضافیست...!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 20:43
میشه پرنده باشی، اما رها نباشی میشه دلت ،بگیره ،اسیرِ غصه ها شی حالا که آسمونم ،دنیای تازه ایی نیست اون وقت، یه جا بشینی، محو گذشته ها شی ترسیده باشی از کوچ، اوجو ندیده باشی واسه یه مشتِ دونه ،اهلی آدما شی تو سایه ها بمونی ، درگیرِ سایه ها شی مفهوم زندگی رو، از یاد برده باشی دلت بخواد دوباره، از تهِ دل بخونی از ترس...
-
عید بندگی فرخنده باد
یکشنبه 29 مردادماه سال 1391 18:25
-
میلادت مبارک
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 18:35
تقصیر من است اینکه، کم می آیی هر گاه شدم اسیر غم می آیی این جمعه و جمعه های دیگر حرف است آدم بشوم ، سه شنبه هم می آیی . . . میلادت مبارک مولای من ! اللهم عجل لولیک الفرج
-
آن همه عهد فراموشت شد؟
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 09:39
آخر ای دوست نخواهی پرسید که دل از دوری رویت چه کشید؟ سوخت در آتش و خاکستر شد وعده های تو به دادش نرسید داغ ماتم شد و بر سینه نشست اشک حسرت شد و برخاک چکید آن همه عهد فراموشت شد؟ چشم من روشن، روی تو سپید جان به لب آمده در ظلمت غم کی به دادم رسی ای صبح امید؟ آخر این عشق مرا خواهد کشت عاقبت داغ مرا خواهی دید...
-
آقای خوبان
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1390 09:59
آقای خوبان یک نظر بنگر چه کردی با دلم ازهردودیده اشکها چون سیل گشته حاصلم عمریست دردهجر تو در غم تنیده جان من بین این دل طوفانیام تنها توهستی ساحلم دلبستـهی یـاد تـوأم بنشـستـه در راه تـوأم لطفی نما ای جان من دانـم که مـن ناقـابلم
-
تو گریزان از من
یکشنبه 15 آبانماه سال 1390 09:25
من به دنبال تو هستم تو گریزان از من تو گریزانتر از امواج خروشان از من باد پائیزی ام و فصل وزیدن هایم میدود برگ به هر سو چه هراسان از من کوچه ای بودم و با هر قدمت له گشتم هان !!گذشتی همه ی عمر چه آسان از من قصه ها از شب دیوانه شدن میگویند شب رسیده است و تو بردی دل و ایمان از من قطب هم نام من ای وصله ی ناجور افسوس من به...
-
خودت دعا کن
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 14:13
دعا و اشک و دلی داغدار کافی نیست خودت دعا کن ای مهـربان که برگردی دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست
-
تو می آیی
جمعه 21 مردادماه سال 1390 23:38
موعدا! آیا حضورعشق رابه تماشا بنشینیم یا. . .انتظار را؟ چشمی براه دارم، چشمی ، برآسمان . . . می آیی.... می آیی........ وجهان را ،سبزخواهی کرد
-
صداقت
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 10:18
صادقانه ترین سخنان ، سخنی است که هیچ مصلحتی ،گفتنِ آن را ایجاب نمی کند! دکتر شریعتی
-
عطرحضور
سهشنبه 28 تیرماه سال 1390 14:03
حضرت عشق!! آفتاب نگاهت را بر مزارع جانمان بگستران! حضرت خورشید!! فضای دلها مان را بایادت عطرآگین کن ... ای ساحل سبز امید! چشم به راه گامهای بهاری و عدالت آسمانی ات هستیم
-
آی با کلاه
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 18:07
به واژه ها اعتماد نکن کلمات فریبمان میدهند! وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود فاتحه کلمات را باید خواند...!
-
الهی
سهشنبه 17 خردادماه سال 1390 17:59
الهی! ما را پیراستی چنانکه خواستی الهی! نه خرسندم نه صبور، نه رنجورم نه مهجور الهی ! تا با تو آشنا شدم ، از خلایق جدا شدم، در جهان شیدا شدم، نهان بودم پیدا شدم.
-
سخن یار
شنبه 7 خردادماه سال 1390 13:18
من خراباتی ام از من سخن یار مخواه گنگم از گنگ پریشان شده گفتار مخواه من که با کوری و مهجوری خود سرگرمم از چنین کور تو بینایی و دیدار مخواه چشم بیمار تو بیمار نمودست مرا غیر هزیان سخنی از من بیمار مخواه..
-
یه دوست معمولی ، یه دوست واقعی
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 14:26
یه دوست معمولی وقتی میاد خونت،مثل مهمون رفتار می کنه یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز می کنه و از خودش پذیرایی می کنه یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه یه دوست واقعی اسم و شماره تلفن اونها رو تو دفترش داره یه دوست معمولی یه...
-
میلاد عشق
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 10:09
-
سرو جوانم
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 11:55
به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه به امید قدمت کون ومکان چشم به راه رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه . . .
-
خدایا گواهی
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 17:15
چو کس با زبانِ دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر که از یادِ یاران فراموش باشم خدایا گواهی که گاهی نگاهی ندارد گناهی...
-
سهم من
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 10:29
تورا و مرا هریک قسمتی دادند سهم تورا آفتاب و سهم مرا باران... و اینچنین ما محال با هم بودن را ممکن کرده ایم...
-
دل دیوانه
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 13:47
آه ای دل غمگین ، که! به این روز فکندت؟ فریاد ،که از یاد برفت آن همه پندت ای مرغک سر گشته، کدامین هوس آموز بی بال وپرت دیدو چنین بست به بندت؟ آه ای دل دیوانه ! هزار بار نگفتم؟ با سنگدلان یار نشو، میشکنندت؟!
-
انکار دوستی
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 23:27
من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم و گر ز کینه دشمن به جان رسد کارم نه روی رفتنم از خاک آستانه دوست نه احتمال نشستن نه پای رفتارم کجا روم که دلم پای بند مهر کسیست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم نه او به چشم ارادت نظر به جانب ما نمیکند که من از ضعف ناپدیدارم اگر هزار تعنت کنی و طعنه زنی من این طریق محبت ز دست نگذارم...
-
پرواز دیدنی ست
پنجشنبه 11 فروردینماه سال 1390 15:51
پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست شعر زلال جوشش احساس های من از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست خم شد ،شکست پشت دل نازکم ولی بار غمت ،عزیز تر از جان کشیدنی ست من در فضای خلوت تو خیمه میزنم طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست تا اوج...
-
خستگی
سهشنبه 9 فروردینماه سال 1390 14:49
خسته ام خیلی خسته...!
-
دلتنگی
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 19:39
چه احساس سرد ویخی! چه قدر درمانده ام ! چقدر دلتنگلم...
-
حفظ حرمت خانه
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 08:38
جدا شدن از دلبستگی ها سخته ! خیلی سخته ! اما برای برقراری آرامش و اثبات پاکی وحفظ حریم امن خانوادگی لازم و واجبه ارزشش رو داره ....
-
من ودل
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 17:46
یه دنیا دلم گرفته
-
درمانی هنوز
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 10:17
دل ز تن بردی و در جانی هنوز ؛؛ دردها دادی و درمانی هنوز آشکارا سینه را بشکافتی ؛؛ همچنان در سینه پنهانی هنوز ملک دل کردی خراب از تیغ ناز ؛؛ اندر آن ویرانه سلطانی هنوز هر دو عالم قیمت خود گفته اند ؛؛ نرخ بالا کن که ارزانی هنوز پیری و شاهدپرستی ناخوش است ؛؛ خسروا تا کی پریشانی هنوز
-
پایان انتظار
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 14:05
چشمم گریخت جاده به پایان نمی رسد دستم به دستهای تو آسان نمی رسد اینجا کجاست، تیره ترین نقطه زمین اینجا که هیچ تشنه به باران نمی رسد احساس می کنم که تب اوج در من است این انتظار تلخ به پایان نمی رسد پر می زنم به سمت صمیمی ترین غروب دستم چرا به دست تو آسان نمی رسد