حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

من ودل



یه دنیا دلم گرفته



درمانی هنوز

 

دل ز تن بردی و در جانی هنوز ؛؛ دردها دادی و درمانی هنوز

آشکارا سینه را بشکافتی ؛؛ همچنان در سینه پنهانی هنوز

ملک دل کردی خراب از تیغ ناز ؛؛ اندر آن ویرانه سلطانی هنوز

هر دو عالم قیمت خود گفته اند ؛؛ نرخ بالا کن که ارزانی هنوز

پیری و شاهدپرستی ناخوش است ؛؛ خسروا تا کی پریشانی هنوز