حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

سخن یار


من خراباتی ام از من سخن یار مخواه 

گنگم از گنگ پریشان شده گفتار مخواه   

من که با کوری و مهجوری خود سرگرمم 

از چنین کور تو بینایی و دیدار مخواه  

چشم بیمار تو بیمار نمودست مرا 

غیر هزیان سخنی از من بیمار مخواه..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد